کد مطلب:225122 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:280
مصاحبه یزید بن سلیط با حضرت رضا درباره حضرت جواد
مع الحدیث یزید می گوید بعد از آن حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه با من فرمود «و اذا مررت بهذا الموضع و لقیته و ستلقاه فبشره انه سیولد له غلام امین مأمون مبارك و سیعلمك انك قد لقیتنی فاخبره عند ذالك ان الجاریة التی یكون منها هذا الغلام جاریة من اهل بیت ماریة جاریة رسول الله صلی الله علیه و آله ام ابراهیم فان قدرت ان تبلغها منی السلام فافعل».
این هنگام حضرت امام موسی كاظم صلوات الله علیه داستان از غیب كند و می فرماید چون به این موضع بگذشتی و علی الرضا را ملاقات كردی و زود باشد كه او را دریابی او را بشارت گوی كه زود باشد كه برای او پسری امین و مأمون و مبارك فروخجسته متولد گردد و مقصود امام محمد تقی سلام الله علیه است و زود باشد كه امام رضا علیه السلام ترا آگاه نماید و دانا گرداند كه تو مرا ملاقات كرده ی.
چون او را و آن زمان را دریافتی از من خبر گوی كه آن جاریه كه این پسر خجسته اختر از وی پدید خواهد شد یعنی امام محمد تقی علیه السلام جاریه ایست از اهل بیت ماریه كه جاریه رسول خدای صلی الله علیه و آله و مادر ابراهیم پسر آن حضرت بود پس اگر قدرت یافتی كه او را یعنی آن جاریه را از من سلام رسانی چنان كن.
یزید می گوید بعد از آنكه حضرت ابی ابراهیم علیه السلام به دیگر سرای خرامید امام رضا سلام الله علیه را در مدینه ملاقات كردم بر من در سخن پیشی گرفت و فرمود «یا یزید ما تقول فی العمرة» یعنی در اقامت عمره چگوئی؟ عرض كردم فرمان تر است اما مرا نفقه به پای داشتن عمره نیست فرمود «سبحان الله ما كنا نكلفك
[ صفحه 109]
و لا نكفیك» یعنی ما هرگز تو را به چیزی تكلیف نمی كنیم و حال آنكه كفایت آن كار را از بهر تو نكرده باشیم یعنی اگر تكلیف به عمره می نمائیم كفایت مخارج و مؤنه ی ترا هم می نمائیم و این و او ممكن است كه عاطفه یا حالیه باشد بالجمله می گوید بیرون شدیم و راه سپردیم تا به آن موضع رسیدیم.
امام علیه السلام ابتداء فرمود «یا یزید ان هذا الموضع كثیرا ما لقیت فیه جیرتك و عمومتك» ای یزید در این موضع بسیار همسایگان خودت را و عم زادگان خودت را ملاقات كرده باشی، عرض كردم بلی. در بعضی نسخ به جای جیرتك خیراتك نوشته شده یعنی خیرات خودت از عمره خودت یعنی آن خیراتی كه از عمره یافته ی پس من آن داستان در حضرتش معروض داشتم با من فرمود «اما الجاریة فلم تجی ء بعد فاذا عادت بلغتها منه السلام» آن جاریه كه آن حضرت فرمان داده است سلامش را بدو برسانم یعنی آنكه امام محمد تقی سلام الله علیه از وی متولد خواهد شد هنوز نیامده است، چون آمد سلام حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را بدو می رسانم پس ما به مكه معظمه برفتیم و حضرت امام رضا در آن سال آن جاریه را بخرید و اندك مدتی برنیامد كه بارور گردید و آن غلام یعنی امام محمد تقی علیهماالسلام از وی پدید آمد.
یزید می گوید چنان بود كه برادران حضرت امام رضا علیه السلام به آن امید روزگار می نهادند كه وارث آن حضرت شوند و ایشان در حالتی بدیدن و ملاقات من بیامدند كه دیدند كار از كار شده و راهی بر آن حضرت نیست پس اسحق بن جعفر علیه السلام با ایشان گفت سوگند با خدای امام رضا علیه السلام را نگران شدم كه در مجلس حضرت أبی ابراهیم صلوات الله علیه در جائی جلوس می فرمود كه مرا در آنجا جای نبود یعنی ازین حلال در ملال نباشید و خویشتن را با حضرتش همسر و همسال نشمارید چه امام موسی سلام الله علیه او را آن گونه اعزاز و اكرام و تقرب و تفوق می داد و در مجلس همایونش بمكانی جلوس نمودن می فرمود كه مرا كه برادر او و عم وی هستم این رعایت مرعی نمی شد.
و اسحق بن جعفر این سخن را محض اصلاح در میان آن حضرت و برادرانش
[ صفحه 110]
می گذاشت تا تكریم او را بر ایشان واجب نماید بالجمله این حدیث در جلد دوازدهم بحارالانوار در ذیل احوال خیر مآل حضرت امام محمد تقی صلوات الله علیه و نصوص بر ولایت آن حضرت مبسوطا مذكور است و اشارتی چند نیز در آنجا شده است اگر خدای روز دهد و نگارش حالات شرافت سماتش را روزی فرماید بعون و مشیت و توفیق او مذكور خواهد شد.
در كشف الغمه از ابوالصلت هروی مروی است كه محمد بن اسحق بن موسی بن جعفر علیه السلام با من گفت كه پدرم مرا حدیث نمود كه موسی بن جعفر سلام الله علیهما با اولاد خود فرمود «هذا اخوكم علی بن موسی عالم آل محمد فاسئلوه عن أدیانكم و احفظوا ما یقول لكم فانی سمعت أبی جعفر بن محمد علیهماالسلام یقول لی: ان عالم آل محمد صلی الله علیه و آله لفی صلبك أولیتنی ادركته فانه سمی أمیرالمؤمنین».
اینك برادر شما علی بن موسی است كه عالم آل محمد صلی الله علیه و آله می باشد پس از وی از مسائل ادیان خود بپرسید و آنچه را با شما فرمود به خاطر در سپارید چه من از پدرم جعفر بن محمد سلام الله علیهما شنیدم كه با من همی فرمود كه عالم آل محمد صلی الله علیه و آله در صلب تو است آیا باشد كه من او را درك نمایم و به تحقیق كه وی هم نام أمیرالمؤمنین علی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین است.
این هنگام حضرت امام موسی كاظم صلوات الله علیه داستان از غیب كند و می فرماید چون به این موضع بگذشتی و علی الرضا را ملاقات كردی و زود باشد كه او را دریابی او را بشارت گوی كه زود باشد كه برای او پسری امین و مأمون و مبارك فروخجسته متولد گردد و مقصود امام محمد تقی سلام الله علیه است و زود باشد كه امام رضا علیه السلام ترا آگاه نماید و دانا گرداند كه تو مرا ملاقات كرده ی.
چون او را و آن زمان را دریافتی از من خبر گوی كه آن جاریه كه این پسر خجسته اختر از وی پدید خواهد شد یعنی امام محمد تقی علیه السلام جاریه ایست از اهل بیت ماریه كه جاریه رسول خدای صلی الله علیه و آله و مادر ابراهیم پسر آن حضرت بود پس اگر قدرت یافتی كه او را یعنی آن جاریه را از من سلام رسانی چنان كن.
یزید می گوید بعد از آنكه حضرت ابی ابراهیم علیه السلام به دیگر سرای خرامید امام رضا سلام الله علیه را در مدینه ملاقات كردم بر من در سخن پیشی گرفت و فرمود «یا یزید ما تقول فی العمرة» یعنی در اقامت عمره چگوئی؟ عرض كردم فرمان تر است اما مرا نفقه به پای داشتن عمره نیست فرمود «سبحان الله ما كنا نكلفك
[ صفحه 109]
و لا نكفیك» یعنی ما هرگز تو را به چیزی تكلیف نمی كنیم و حال آنكه كفایت آن كار را از بهر تو نكرده باشیم یعنی اگر تكلیف به عمره می نمائیم كفایت مخارج و مؤنه ی ترا هم می نمائیم و این و او ممكن است كه عاطفه یا حالیه باشد بالجمله می گوید بیرون شدیم و راه سپردیم تا به آن موضع رسیدیم.
امام علیه السلام ابتداء فرمود «یا یزید ان هذا الموضع كثیرا ما لقیت فیه جیرتك و عمومتك» ای یزید در این موضع بسیار همسایگان خودت را و عم زادگان خودت را ملاقات كرده باشی، عرض كردم بلی. در بعضی نسخ به جای جیرتك خیراتك نوشته شده یعنی خیرات خودت از عمره خودت یعنی آن خیراتی كه از عمره یافته ی پس من آن داستان در حضرتش معروض داشتم با من فرمود «اما الجاریة فلم تجی ء بعد فاذا عادت بلغتها منه السلام» آن جاریه كه آن حضرت فرمان داده است سلامش را بدو برسانم یعنی آنكه امام محمد تقی سلام الله علیه از وی متولد خواهد شد هنوز نیامده است، چون آمد سلام حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را بدو می رسانم پس ما به مكه معظمه برفتیم و حضرت امام رضا در آن سال آن جاریه را بخرید و اندك مدتی برنیامد كه بارور گردید و آن غلام یعنی امام محمد تقی علیهماالسلام از وی پدید آمد.
یزید می گوید چنان بود كه برادران حضرت امام رضا علیه السلام به آن امید روزگار می نهادند كه وارث آن حضرت شوند و ایشان در حالتی بدیدن و ملاقات من بیامدند كه دیدند كار از كار شده و راهی بر آن حضرت نیست پس اسحق بن جعفر علیه السلام با ایشان گفت سوگند با خدای امام رضا علیه السلام را نگران شدم كه در مجلس حضرت أبی ابراهیم صلوات الله علیه در جائی جلوس می فرمود كه مرا در آنجا جای نبود یعنی ازین حلال در ملال نباشید و خویشتن را با حضرتش همسر و همسال نشمارید چه امام موسی سلام الله علیه او را آن گونه اعزاز و اكرام و تقرب و تفوق می داد و در مجلس همایونش بمكانی جلوس نمودن می فرمود كه مرا كه برادر او و عم وی هستم این رعایت مرعی نمی شد.
و اسحق بن جعفر این سخن را محض اصلاح در میان آن حضرت و برادرانش
[ صفحه 110]
می گذاشت تا تكریم او را بر ایشان واجب نماید بالجمله این حدیث در جلد دوازدهم بحارالانوار در ذیل احوال خیر مآل حضرت امام محمد تقی صلوات الله علیه و نصوص بر ولایت آن حضرت مبسوطا مذكور است و اشارتی چند نیز در آنجا شده است اگر خدای روز دهد و نگارش حالات شرافت سماتش را روزی فرماید بعون و مشیت و توفیق او مذكور خواهد شد.
در كشف الغمه از ابوالصلت هروی مروی است كه محمد بن اسحق بن موسی بن جعفر علیه السلام با من گفت كه پدرم مرا حدیث نمود كه موسی بن جعفر سلام الله علیهما با اولاد خود فرمود «هذا اخوكم علی بن موسی عالم آل محمد فاسئلوه عن أدیانكم و احفظوا ما یقول لكم فانی سمعت أبی جعفر بن محمد علیهماالسلام یقول لی: ان عالم آل محمد صلی الله علیه و آله لفی صلبك أولیتنی ادركته فانه سمی أمیرالمؤمنین».
اینك برادر شما علی بن موسی است كه عالم آل محمد صلی الله علیه و آله می باشد پس از وی از مسائل ادیان خود بپرسید و آنچه را با شما فرمود به خاطر در سپارید چه من از پدرم جعفر بن محمد سلام الله علیهما شنیدم كه با من همی فرمود كه عالم آل محمد صلی الله علیه و آله در صلب تو است آیا باشد كه من او را درك نمایم و به تحقیق كه وی هم نام أمیرالمؤمنین علی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین است.